یکشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۹

درهای باز دانشگاه

یکی از مراسمات خوبی که اینجا برگزار میشه هم مراسم های "روزهای باز" یا open days هست (ترجمه درستیه؟) که کلا از مردم دعوت میکنند که بیاند و از نزدیک با کارهایی که تو دانشگاه انجام میشه آشنا بشند، همه آزمایشگاه ها هم کارهایی رو که به زبون ساده تر میشه بیان کرد برای مخاطب عام و حتی خیلی وقت ها جذاب برای بچه ها (مثل روبات ها و بازی ها و کارهای انیمیشنی و بازی) توشون ارایه میدند.
البته نمیدونم واقعا چه محرک یا موتیویشنی باعث میشه مثلا یه آدم بالای 70 سال رو ویلچر بیاد یه همچین مراسمی و به صورت پیگیر هم سوال بپرسه ولی کلا خیلی از بچه های دبیرستانی که حضور دارند به نظر خیلی بدر بخور میاد براشون، که مثلا از نزدیک با کارهای واقعی یه رشته یا گرایش از نزدیک لااقل آشنا بشند، به نظرم حتی خیلی خوبه یه همچین کارهایی رو حتی مثلا دانشگاه های آزاد تو شهرستان های کوچیک هم انجام بدند کمک میکنه به ایزوله نبودن دانشگاه از جامعه ای که توش قرار داره، و شاید حتی بتونند کمک های بهتر مالی هم برای پروزه هاشون دریافت کنند. 
اصلا اینجا خیلی از ایده ها و کارهای خوبی که انسان میبینه همیشه براش سوال میشه که چرا مثلا تو کشور خودمون همین نمیتونه پیاده شه، چرا حتی کارهای کوچیک هم اونجا اینقدر هزینه و زمان میبره؟ کافیست مثلا در جریان یه کنفرانس کوچک دانشجویی یا یه ورک شاپ ساده تو ایران یا خدای نکرده یه پروژه مرتبط با صنعت باشید تا بدونید چه قدر موانع الکی سر راه هست. به نظرم دانشگاه های آزاد اونم تو شهرستان های کوچیک که زیاد حساسیت دولتی روشون نیست شاید نمونه خوبی برای آغاز یه همچین کارهایی هستند.  

پنجشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۹

روسیه هم رفت

احمدی نژاد به نظرم کم کم باید ببینه این همه هارت و پورت این 4 سال رو از خزانه و صدقه سری دولت 8 ساله خاتمی داشت میپرداخت، از خزانه اعتماد مردمی و وضعیت پایدار و رو به سامان داخل، حالا هم که همه چیز را به باد داده، به گدایی کشورهای بیشرف گدایی اقتاده ایم که به خاطر پول بغل هر بی شرف تر از خودشان میخوابند. 
متن سخنرانی دیروز ایشان هم چیزی در مایه های گدایی توجه و نگاه از همسایه شمالی است، انگار دعوای ناموسی چاله میدانی است و دارد حق نان و نمک یادآوری میکند. که با توهین بی سابقه و البته قابل پیش بینی همراه شده. که البته خبرگزاری معظم فارس تنها بی ادبانه دیده است قضیه را.
حالا هی داد و فریاد کنید، همه نیروهاتونو جمع کنید و لوله تفنگ هاتونو هم بگیرید سمت مردم، برای خودتان تحلیل ببافید و فتنه خواب ببینید، اگر قرار بود آبی برای این مملکت گرم شود از صدقه سر همین مردمی قرار بود که به خاطر کشورشان و آینده اش طی این سال تا پای جان وایسادند.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۹

این راه بن بست بود!

اینکه توافق هسته ای جدیدی که در ایران انجام شده است، به نفع ایران بوده یا نه را به نظرم بایستی صبر کرد و تغییرات بعدی را دید. این پرونده هم اکنون در مسیر نا معقولی افتاده است که انگار همین مسیر سفره بازی شده است برای همه کشورهای درگیر بحران تا روزگاری بر سر این خوان نعمت بنشینند. قبل از این اجلاس انگار ریس جمهور ترکیه سفرش را به ایران لغو کرده بود تا شاید فشاری باشد اینبار از طرف "ترکیه" بر اینکه ایران حتما چنین توافقی را بپذیرد، تا این کشور نیز برای مدتی سهمی از این بازی داشته باشد. اینکه ایران چقدر منابع اورانیوم دارد یا نه، برای زمانی است که بحث منطقی و معقولی در پیش باشد، الان فعلا همین منابعی از اورانیوم (موجودی که ایران از قبل از انقلاب داشت) که همه تبدیل به سوخت 3.5 درصد شده بودند، فعلا پس از بازگشت (که اگر چنین روزی در تاریخ باشد) تبدیل به چیزی خواهند شد که برای ایران بی ارزش (از لحاظ مالی) و برای آنها بسیار ارزشمند (نه از این لحاظ که خیالشان راحت باشد ایران نمیتواند سراغ بمب برود) بلکه از این لحاظ که آزمایشی را که برای سنجش تاب تحمل ترتیب داده بودند حالا پاسخ خوبی برایشان داشته است، میتوانند خیالشان راحت باشد که اگر به اندازه کافی متحد باشند (یا همان تعبیر اینکه چماق به اندازه کافی دردآور باشد) از آنسو عقب نشینی های خوبی خواهند دید. 
بعضی ها هم این بازی را برد برد برای ایران خوانده اند، چیزی که پاسخ اش شاید زیاد دور نباشد، بایستی دید که پس از تحویل گرفتن تمامی سوخت و بالفرض پس دادن میله سوخت (که ابدا به هیچ دردی جر مصرف در یک نیروگاه تحقیقاتی) نخواهد خورد، چه بردی نصیب ایران خواهد شد، آیا در این شرایط وحشتناکی که علیه ایران (البته با همه تلاش های دکتر احمدی نژاد) تحریم ها متوقف خواهند شد یا با خیال راحتتری این اجماع را صورت خواهند داد. 
اما به نظر خودم روند معقول همان مسیری بود که در زمان خاتمی دنبال میشد، یعنی مسلم است که ایران نیازی به برق هسته ای ندارد اما به تکنولوزی هسته ای چرا (حتی بمب، به همان دلیلی که هند  پاکستان دارند و باعث جلوگیری از جنگ بین این دو شد، یعنی به نظرم اتفاقا به خاطر تضمین صلح، و به هزاران دلیل دیگر که اصلا به نظرم جای سوال ندارد)، همانطور که در همان زمان نیز و از زمان های قبل ایران در مسیر دسترسی به این تکنولوژی (برای مقاصد دفاعی) بوده. این چنین پروژه هایی هم نیازمند کار در فضای آرام هست نه زمانی که زیر ذره بین دنیا باشیم. زمانی هم که مشخص شده بود راهش همان حذف این تهدید ها و اعتمادسازی و درنهایت همان مسیر قبلی! اما به نظرم بایستی منتظر تاریخ ماند، و دور از ذهن هم نیست که همه این بازی ها شاید هماهنگ بوده تا ایران را واقعا در همین مسیر قرار دهند، چون چیزی که تا الان میبینیم سودی برای ایران نداشته اما چه بسیار  فوایدی که برای  آمریکا داشت، شاید چاهی بود برای پیش بینی افزایش ثروت ایران در اثر حمله به افغانستان و عراق، تا نتواند باعث رشد و قدرتمندی ایران شود، چیزی که الان به عینه در همه شاخص ها در مقایسه با دیگر کشورهای نفت خیز میتوان دید.
شاید صحنه ای که امروز احمدی نژاد زمانی که اصرار داشت در مقابل دوربین ها حتما خودش را خوشحال نشان دهد، غمگین ترین صحنه این سالهای دیپلماسی این کشور باشد، مسیری که شاید همگان از ابتدا میدانستند که بن بست است اما لجبازی بر سر اینکه حتما جناب با چشم خودش ببینید چه هزینه ای برداشت؟

یکشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹

بی پولی

حالا خدا میگه ببین اینا چقدر درستکارند، ببین شیر خشک نداشتند به بچه شون بدند، ببین شام نخوردند، اما این پنج هزار تومنی حروم رو نخوردند، میگه، خدا به فرشته ها میگه، بابا برا اینا یه کاری بکنید، میگه به خدا میگه، غیر ممکنه نگه.
لیلا حاتمی، بی پولی