شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۰

سریعتر از نور

یکی از آخرین یافته‌های شتاب دهنده ذرات (LHC) اخیرا پر سر و صدا شده. قضیه هم ازاین قرار است که انگار تو یکی از این مسابقات دویی که تو شتاب دهنده ذرات ترتیب داده شده، نوترینو (یکی از ذرات بنیادی زیر اتمی) تونسته رکورد شکست ناپذیری فوتون (همون سرعت نور) رو اندکی جا به جا کنه:)، تو دتکتور خط پایان که تو ایتالیا بوده مشخص شده که نوترینو مسیر ۷۳۰ کیلومتری رو تو ۲.۴۳ میلی‌ثانیه طی کرده، یعنی ۶۰ نانو ثانیه بهتر از رکورد فوتون. 

البته انگار کلی اختلاف بوده سر انتشار نتایج بحث برانگیز که نظریه نسبیت رو هم زیر سوال میبره،  اما بالاخره تصمیم بر این شده که نتایح اعلام عمومی بشه. با احتساب دقت ۱۰ نانوثانیه ای این دتکتور، عدد بدست آمده نمیتونه به خاطر خطای اندازه گیر باشه، دیروز هم مجله نیچر دقت نتایج رو قطعی ارزیابی کرده.
البته خیلی جاها هم همین خبر با کلی تردید اومده. به عبارتی این نتایج به اشتباهات داوری این مسابقه نسبت داده شده. یکی از اساتید فیزیک هم تو مصاحبه با بی بی سی گفته که از اینکه نتایج بدلیل خطای اندازهگیری است مطمئنه و حاضره اگه درستی نتایج سرن اثبات بشه، شورتش رو تو یه برنامه تلویزیونی بخوره:)
استفان هاوکینگ هم گفته که هنوز نتایج تو مرحله ابتدایی است و بایستی بیشتر تحقیق بشه.
یکی دیگه از دلایل علیه نتایج هم ابرنواختر SN 1987A هست که تو همون سال ۱۹۸۷ مشاهده شده. (سوپر نوا یا ابرنواختر در فارسی، انفجار یا مرگ یه ستاره، به شدت نورانی هستند و تو همون زمان کوتاه کل کهکشان رو روشن میکند، این انفجار با انتشار مقادیر عظیمی از همین ذرات زیر اتمی نوترینو ها همرا هست:). تو زمان مشاهده این ابرنواختر، فوتون ها و نوترینوهای حاصل از این انفجار (در ۱۶۸۰۰۰ سال نوری از زمین رخ داد و رو زمین با چش غیر مسلح هم دیده میشد) با هم به زمین رسیدند. در حالی که اگه نتایج این آزمایش جدید سرن درست میبود اصولا ذرات نوترینو بایستی سالها قبل از رسیدن نورش به زمین میرسیدند. خیلی های دیگه هم تردیدهای دیگری رو داشتند تو نتایج و کلا الان بیشتر منتظرند ببینید نتایج بعدی مخصوصا از شتاب دهنده تو شیکاگو یا ژاپن که اونا هم میتونند همین مسابقه رو ترتیب بدند نتایج رو تایید میکند یا نه. 
تو همین زمان هم کلی افراد نظرات عالی رو در باره تجیه این نتایج تو توییتر بیان کرده اند، برای دنبال کردن این سری بحث ها تو توییتر این تگ  mundaneneutrinoexplanations# و win# رو دنبال کنید. 
یه سری از باحالتریناش همینه که یکی نوشته نوترینوها فقط آنتی ویروسشون رو آن ایستال کردند یا یکی دیگه نوشته از دست ماهواره در حال سقوط ناسا در میرفتند یا یکی دیگه که دلیلش رو رد بول نوشته، یکی دیگه هم کم شدن سرعت نور رو بدلیل اقدامات ریاضتی :)

  1. Photons still running Windows 3.0#mundaneneutrinoexplanations
  2. #CERN physicists did arithmetic on old Pentium computers mundaneneutrinoexplanations
  3. Red Bull. #mundaneneutrinoexplanations
  4. Due to austerity measures the speed of light has been reduced #mundaneneutrinoexplanations
  5. Neutrinos running for cover from falling NASA satellite #mundaneneutrinoexplanations
  6. Neutrinos don't believe in the Eurozone #mundaneneutrinoexplanations
  7. Photons stopped for Italian food on the way #mundaneneutrinoexplanations
  8. #mundaneneutrinoexplanations Cheating neutrinos jumped the starting gun: physics ref failed to notice.
  9. Only physicists would come up with a tag this long: #mundaneneutrinoexplanations
  10. Neutrinos uninstalled their antivirus software. #mundaneneutrinoexplanations
  11. They took the autobahn. #mundaneneutrinoexplanations
  12. Neutrinos passing by observed to yell 'meep meep' #mundaneneutrinoexplanations
  13. Switzerland, not being in the EU, has not implemented the EU Directive defining the speed of light.
پ.ن:این متن ترجمه آزادی از این مقاله اسپکتروم هست.

پ.ن ۲: وبلاگ به هر دلیلی که مهم نیست برام فیلتر شده. خیلی ممنون هستم از دوستانی که مطالب رو همخوان میکنند در ریدر یا مشترک شدند :)

سیستمی فراموش شده به عنوان پلیس

تو همین چند روز انگار سازمان هوایی آمریکا (ناسا) اعلام کرده که یکی از ماهواره هایی رو که فرستاده بودند بعد از اتمام ماموریت حالا انگار قرار است دوباره به زمین برگردد. البته برگشتنی که احتمالا قسمت اعظمی از آن در جو خواهد سوخت اما باز با این وجود یه تکه هایی اش ممکنه با زمین برخورد کنند.
یکی از برنامه های طنز رادیویی اسپانیا هم که هر روز انگار یه سوژه برنامه خودشون کرده بودند و به صورت تصادفی به یکی زنگ زده بودند و پشت تلفن بهش اعلام میکردند که از ناسا دارند تماس میگیرند، و طبق محاسباتشون ظرف چند دقیقه این ماهواره اندازه اتوبوس قراره دقیقا بخوره به خونه اش. 
صاحبخونه پیرمردی بود تو یکی از روستاهای جنوبی اسپانیا. مجری برنامه با آب و تاب فراوانی داشت براش توضیح میداد که خطر چقدر جدی است و سریعا بایستی از خونه‌اش خارج بشه. اما پیرمرد روستایی خیلی راحت جواب میداد که از خونه‌اش تکون نمیخوره و اگر قراره چنین اتفاقی بیافته انتظار داره که پلیس بیاد و بهش خبر بدند تا از خونه خارج بشه. هر چه قدر هم که مجری اصرار میکرد و اعلام میکرد که از طرف سازمان ناسا تماس گرفته و فلان، پیرمرده حرفش همون بود و نهایتا هم اعلام کرد که اونها میتونند با پلیس تماس بگیرند تا بیاد و منطقه رو تخلیه کنه. چون این وظیفه پلیس هست.
حال البته همین اعتماد رو درنظر بگیرید با اعتماد به پلیس در سیستمی که با عنوان کردن خودش به جای مامور سازمان آب یا برق، دزدکی وارد خونه مردم میشه تا ماهواره هاشون رو جمع کنه. یا با عملیات ژانگولر از زمین و اسمان با طناب رو بالکن ملت فرود میاند. 

به نظرم روشن است قضیه که تو چنین وضعیتی که نقش ذاتی پلیس که ایجاد امنیت است کاملا عوض شده و هیچ اعتمادی در نقش اصلی‌اش رو مردم قبول نداشته باشند یا اصلا فراموش کنند  وظیفه ارگانی به عنوان پلیس رو در زمانی که نیاز داشته باشد. 
اینجا ممکن است تو هر نوع دعوا یا مشاجره‌ای حتما افراد خود رو موظف به حل مشکل کنند. دو سرنشین دو تا ماشین با هم مشاجره لفظی پیدا میکنند، قهرمان غول پیکر مملکت، به جای پلیس، خود شخصا پیاده شده تا حال چند تا بچه رو به زعم خودش بگیرد و رویشان را کم کند. یکی از همین بچه‌ها هم که راه فراری نداشته‌اند انگار در ترافیک، از هول هیکل ایشان با چاقو حمله میکند و از بخت بدشان قهرمان از دنیا میرود (بچه‌ای که از ترس قبل از اعدام با فریاد از مادرش میخواسته که نجاتش بده). طبعا چون قهرمان بوده هیچکس نمیپرسد ایشان چرا شخصا از ماشین برای درگیر شدن خارج شده. چون کسی اصلا به یاد ارگانی به عنوان پلیس یا سیستم قضایی نیست. قطعا اگر این بچه هم هیچ چیزی همراهش نداشت زیر اولین ضربه ایشان مسافر آخرت میشد چه؟ 
مورد مشابهش هم البته انگار چند ماه پیش بود که یکی از همین عزیزان قهرمان به شخصه برای وصول پولش راهی خانه طلبکار شده و با شمشیر وی را به خاطر وصول مقداری پول نصف میکند. ایشان هم در جا خود را در جای سیستم قضایی و مجری قانون دیده، چون اصلا یاد نداشته احتمالا مراجعی به همین نام وجود دارد که اتفاقا وظیفه اصلی‌شان باید همین است. 

یکشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۰

استبداد

این قسمتی از سخنان "معظم له" در جمع مجلس خبرگان رهبری است: 
البته دشمنان، «ولايت مطلقه» را به معناى «استبداد» گرفته‌اند؛ يعنى ميل فقيه عادل به صورت دلبخواه. اين معنا در دلِ خودش يك تناقض دارد: اگر عادل است، نميتواند مستبد باشد؛ اگر مستبد است و بر اساس دلخواه عمل ميكند، پس عادل نيست. دشمنان، اين را ملتفت نميشوند و اين معنا را نميفهمند. اين نيست مسئله‌ى «ولايت مطلقه» كه فقيه هر كار دلش خواست، بكند؛ يك وقت يك چيزى به نظرش رسيد كه بايد اين كار انجام بگيرد، فوراً انجام دهد؛ قضيه اين نيست. قضيه اين است كه يك حالت انعطافى در دست كليددار اصلى نظام وجود دارد كه ميتواند در آنجائى كه لازم است، مسير را تصحيح و اصلاح كند، بنا را ترميم كند. (بیانات رهبر انقلاب در جمع اعضای مجلس خبرگان)

منظور از دشمنان در ابتدا که کل پاراگراف در توضیح احتمالا انتقادات یا سوالات آنان بیان شده، نیز احتمالا مخالفین نظریه "ولایت مطلقه فقیه" است.
اما کل پاسخ اصولا به سوال ناصحیحی است. کسانی که ولایت مطلقه را مترادف یا زمینه ساز و آغازگر استبداد یا دیکتاتوری میدانند احتمالا هرگز با چنین تعریفی از استبداد یا دیکتاتوری موافق نباشند (یا لااقل من ندیده‌ام). استبداد هیچگاه به معنی حکومت با میل شخصی یا دلبخواه حاکم (یا گروه خاص) نیست (تعریف در ویکیپدیا: دیکتاتوری - dictatorship).
یکی از ویژگی های این تعریف نیز مطلق بودن قدرت در اختیار فرد یا گروه خاص حاکم است. الزاما نیز همیشه، حتی اگر شده به خاطر نفع شخصی پایداری حکومت، هیچ گاه تصمیمات از روی دلبخواه یا میل شخصی نیست. اتفاقا قریب به اتفاق حاکمان مستبد دنباله رو ایدیولوژی یا آرمان خاصی بوده و همه هدفشان در راه برپایی آرمان شهرهای کذایی خودشان بوده است. (مثال هم که خیلی زیاد: استالین ، هیتلر، فرانکو، ممرضای خودمون و... اتقاقا مثال عکس به ذهنم نرسید) یا به قول ایوان کلیما همیشه قول بهشت را داده‌اند و در نهایت نگهبان جهنم میشوند :) 
حال بماند خود واژه کلید دار نیز تضادی دارد با داشتن قدرت ترمیم یا اصلاح مسیر، و یا واژه انعطاف هم با خود عنوان مطلقه.

اما جدای اینها جای خوشحالی دارد به نظرم که حاکمانی که چنین قدرت مطلقه ای در اختیار دارند خود نیز از آسیب‌های چنین قدرتی آگاهند و سعی دارند تا فاصله و مرزبندی خود را با آن (حتی اگر شده در مقام حرف و پاسخگویی) حفظ کنند. اینها همه از برکات ماتاخر اصلاحات و جنبش سبزند.