چهارشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۹۰

ریاکاری

انگار امروز یه کاریکاتوری از مانا منتشر شده در مورد دریاچه ارومیه و خشکی آن. مضمون کاریکاتور سواری را نشان میدهد که مشکی رو که بر دوش داشته تا به دریاچه ارومیه آب بریزد را با تیر زده‌اند و دو دستانش را هم بریده اند. شکل سوار مطابق نقاشی های پرده خوانی است. نقاشی هایی که به مصایب عمدتا امام حسین و یارانش در طول واقعه کربلا میپردازند.
این کارتون که مانا خود آن را مصیبت نامه دریاچه ارومیه نامیده اشارهای به رفتار با معترضین به وضعیت دریاچه ارومیه و خشکی احتمالا قریب الوقوع (مثلا طی چند سال آینده) آن.
اما چیزی که الان انگار بحث برانگیز شده نه خود پیام کارتون که اعتراض به مشابه سازی آن با واقعه کربلا و اعتراض به تصویر آن است. بسیاری فقط به صرف این تصویر سازی معترض گشته اند .البته تصویر سازی کاملا معمول هست و جزو یکی از هنرهای شیعی و همپای تعزیه و حتی مثلا در اکثر کتب حتی کودکان و علم های مساجد و هیت‌ها. قطعا بایستی مشابه سازی انتقاد برانگیز شده باشد.
حالا اصلا اینجا نمیخواستم راجع به این کارتون بنویسم. اما در این موارد و با دیدن این قبیل رفتارها تنها برای من یه نوع ریاکاری ای مجسم میشود که ما مقدسات، افراد را اعم از زنده و مرده تنها وقتی که طرف ما باشند مقدس میکنیم. و این غیرت مان تنها و تنها استفاده ای که دارد برای خفه کردن طرف مقابل است و نه چیز دیگر. مثلا همه افرادی که سنشان به دوران خاتمی قد بدهد قطعا فریادهای وااسلام و کفن پوشانی که به هر طرقی راهی خیابان میشدند و یا هر تریبونی را به هم میزدند را بایستی به یاد داشته باشند. چیزی که بعدها در برابر مواردی مشابه در دوران احمدی نژاد دیگه دیده نمیشدند. خب بایستی گفته یا مقدسات این افراد عوض شده یا اینکه کلا بهانه بود. مثال هاش زیاد بوده اعم از سوالات معلمان (توهین به پیامبر اسلام)، توهین به پیامبران اولوالعزم (جریان حضرت نوح وحضرت مشایی) وسی دی های ظهور، اختصاص معجزه به انسان عادی و هزاران مورد دیگر. حتی مواردی مانند تحریف صریح آیه قران (آیه بازگشت) توسط کیهان در مطلبی طنز که ابدا واکنشی از این عده برنیانگیخت و همچنان در دسترس هست. تعمیم هم میتوان داد که تخریب، حمله و کشتار مردم مخالف در مثلا سوریه و حمله به مساجد و صفوف نماز معترضین ابدا واکنشی برنمیانگیزد حتی اگر تعداد از ۲۲۰۰ نفر هم بیشتر شود اما تعداد کمتر(که البته به نسبت جمعیت دو کشور هر دو بسیار زیادند) کشته در بحرین شهید خوانده شده و وااسلام این عده را برانگیزد. (البته من هر دو قشر را شهید میدانم، هر جایی که حاکمیتی به زور خود را بر مردم تحمیل کند سوریه باشد یا بحرین یا لیبی). این رفتار ریاکارانه تنها در ایران است. در کشورهایی مثلا پاکستان یا هند این رفتارها فارغ از حاکمیت و چیزی کاملا از روی غیرت دینی است (کاری با درستی یا غلطی اش ندارم). مثال های زیادی میتوان زد اما یکی از روشن ترین این مثال ها شاید صفحه محمد (ص) پیامبر اسلام در ویکی پدیا باشد. صفحه ای که بدلیل اعتراضات شدید نسبت به درج تصاویر مینیاتورنسخه اردو عربی هندی پشتو و … این تصاویر را حذف کرده اند اما احتمالا برای کمتر کسی در ایران انتشارنقاشی های پیامبر اسلام در ویکی پدیا فارسی یا انگلیسی سوال برانگیز باشد یا توهین تلقی کند. (حتی عنوان صفحه نیز متفاوت هست، همین ماجرا اعتراضات بسیاری در این کشورها بدنبال داشت) یا مقایسه کنید رفتار در برابر کارتون‌های توهین آمیز را در همین کشورها. اینها تنها و تنها شاید حاصل همان رفتار ریاکارانه ای باشد که هر جا عزیزان خواست و منفعت حزبی و دسته ای بود رگ گردنشان کلفت شده و در غیر اینصورت هیچ.
البته این ریا متاسفانه به مخالفین همین روند هم انگار سرایت کرده و دو طرفه شده، یعنی نوع واکنشی این ریا در مخالفان همین جریان هم دیده میشود. مثلا اگر یکی از مراجع فردا به احمدی نژاد تشر بزند خیلی ها به سرعت چنان دفاعی از مثلا مرجعیت میکنند که شاید خود اعضای بیت معظم لهش نیز چنین ارادتی را نداشته باشند. یا مثلا اگر همین کارتون با اشاره ای به مفهوم ولایت فقیه در کیهان چاپ میشد شاید بسیاری که الان با مانا موافق‌اند، مخالفش بودند. (البته حدس میزنم). و همین‌هایی که الان معلوم نیست با چه فقه و منطقی مرتب دارند کیفر عذاب دنیوی و اخروی و آتش دوزخ نوید میدهند برای انتشار، برایش سینه چاک میکردند. تعارف که نداریم؟
اما حالا میتوان چیزی رو به راحتی فهمید و از روی کامنتی که با کپی پیست تند تند وعده عذاب لوط و ثمود میدهد به آرامی رد شد. کسی پشت چنین اکانتی علیرغم ظاهر تند و آتشینش دردی ندارد. درد دین ندارد لااقل
---
* عمدا به کارتون لینک داده نشده

پنجشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۰

لیبی گل و بلبل

دیروز مطلبی خواندم در وبلاگ بامدادی با عنوان اینکه توسعه یافته ترین کشور آفریقا کدام است؟ این مطلب و کلی مطالب مرتبط دیگر که همگی با نگاهی توطئه وار به فضیه اعتراضات مردم لیبی و سوریه نگاه میکنند کم نیستند. اما برداشتن یه خط آمار و چماق کردن اینکه ببین لیبی گل و بلبل بود واقعا مضحک است. اصلا جوامع هیچکدام به این سادگی و خطی نیستند که با مثلا دیدن آمار توسعه یافته‌ترین کشور آفریقا پس همه مخالفین غلاف کنند و برگردند سر خانه و زندگی‌شان. (حالا اصلا بحث دیگری هم هست که خود این آمار با احتساب آمارهای رسمی خود دولت‌ها محاسبه میشود و اینکه چنین کشورهایی چقدر آمارهای شفافی دارند بماند)
اصلا رد کردن چنین مغلطه هایی هم ساده‌تر از بحث‌های طولانی است، من هم میپرسم بالاترین نرخ باسوادی قاره آفریقا مربوط به کدام کشور است؟ پاسخ تونس هست، پس برید به آنهمه مردم معترض زیر دیکتاتوری بن علی بفرمایید بگید که برگردند خونه هاشون، چرا انقلاب کردند؟ مگر فقط همین میتواند روی همه فساد، بی اعتمادی ملت، شکاف، فقر، بیکاری و هزاران هزار مشکل دیگر را بپوشاند؟ یا میپرسم نرخ بیسوادی لیبی چقدر هست؟ بله ۳۰ درصد. یک سوم مردم همین کشور هم زیر خط فقرند، کشوری با جمعیت ۶ میلیون و صادرات تقریبا حدود ۱.۷ میلیون بشکه نفت (حدود نصف ایران). دومین کشور صادر کننده نفت آفریقا. 
اصلا چرا راه دور برویم، توسعه یافته ترین کشور آسیا در ۳۵ سال پیش کدام کشور بود؟ بالاترین درآمد منطقه را کی داشت؟ بله پاسخ ایران هست، پس چرا انقلاب شد؟ آیا این آمار میرساند که همه چیز گل و بلبل بود؟ یعنی مردم ما همینطوری ریختند تو خیابون و یهو شاه گفت بله بفرمایید ما رفتیم؟
و اگر بدنبال تئوری توطئه اید، لیبی به رهبری قذافی، بالاغیرتا چه خطری داشت؟ کشوری باثبات، غرق در فساد خاندان قذافی و کاملا وابسته. با اکثر کشورهای اروپایی هم روابط بسیار حسنه داشت. از زمانهای سرکشی قذافی هم دهه‌ها میگذشت، اصلا لیبی قذافی کجای دنیا بود؟ یا اصلا خطری برای که بود؟ که سر جعبه سیاه مخالفین بخواند معامله کنند؟ نهایتش سال به سال یه سفر میرفت ایتالیا تا به استریپ تیزهای آنجا درس قران بدهد، یا در نیویورک کمپ بزند. 
بی انصافی نکنید، همین کشور بلبل بدون قانون اساسی در اولین برخوردش ۶۰۰۰ نفر از معترضین در بنغازی و طرابلس رو به کشتن داد. و همینطور تا جایی که با جنگنده‌هایش به جنگ مخالفینش رفت. اما هیچکس ار معترضین یه قدم هم برنگشتند. تایم لاین وقایع لیبی. خودشان هم با همان امکاناتشان به جنگ قذافی رفتند با هر چیزی که داشتند و حین جنگ ساختند. به نظرم اگر هیچ کمکی هم نمیشد بالاخره پیروزی نصیب شان میشد، چه با کشته کمتر یا بیشتر، این راه تاریخ بود و هست برای مردمی که به دنبال تغییر باشند. همانطور که مبارک کم آدم نکشته بود در قیام های قبلی (۲۰۰۵)، یا همین بشار اسد وحشی و پدرش در ۱۹۸۴. الان به کجا رسیده اند؟
بعد از این هم باز راه با همان مردم و نخبه‌گانش خواهد بود که چه راهی را برگزینند، حکومتی شبیه قبل پدید آورند یا به سوی دمکراسی بروند. نتیجه گیری از الان هم احتمالا زود خواهد بود و کلی پارامتر وابسته دارد که شاید غیر ممکن کند اصلا.

سه‌شنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۹۰

الفبای چت عربی

اگه چند تا دوست عرب زبان داشته باشید، یا اینکه استتوس های توییتر و غیره رو دنبال کنید خیلی وقت ها عرب زبان ها هم مانند ما با الفبای لاتین مینویسند (Transliteration). همون چیزی که ما تو فارسی بهش میگیم فینگلیش. البته ریشه این نوع نوشتن به خاطر این بود که قبلا تو همون کدینگ های قدیمی وب مانند اسکی فقط حروف لاتین جای میگرفتند. اما حالا بیشتر به خاطر شاید سادگی نوشتار باشد و یا اینکه دسترسی نداشتن به کیبورد. مثل خیلی زبان های دیگه اونها هم از اعداد هم بین حروف برای اختصار استفاده میکنند. مثال انگلیسی اش مثلا کلماتی مثل 4u : For you و یا مثلا l8r: Later و خیلی مثال دیگه، مثال های فارسی اش هم مثل 2bare: دوباره. اما همیشه این استتوس های عربی واقعا معما بودند. به هر صورتی که تلفظ میکنی این اعداد رو یعنی چه به انگلیسی یا به عربی اصلا نمیشه خوند. تا اینکه من امروز وقتی با دوست عربی‌ام صحبت میکردم رازش رو یافتم. مشکل یا تفاوت هم در این بود که اینا از تشابهات ظاهری به جای تشابه تلفظ که تو  انگلیسی یا فارسی رایج هست استفاده میکنند. یعنی به این صورت که مثلا 3 رو به جای حرف ع (به خاطر تشابه ظاهری عدد 3 لاتین و ع، در واقع آینه اش هست)، و همینطور 2 به جای همزه، 7 به جای حرف ح. بعد حالا وقتی مینویسند '7 یعنی حرف خ و همینطور '3 حرف غ. خیلی باحال بود برای خودم فهمیدن این قضیه. حالا بعد از فهمیدن این قضیه خیلی راحت‌تر میشد ترنسلیتریشن‌های عربی رو فهمید.حالا مثلا وقتی مینویسند el 3asr یعنی العصر (غروب) یا el gam3a : الجامعه (مدرسه). 
شعار معروف و معجزه آسای انقلاب‌هاشون هم میشه:
el sha3b yoreed iskat el nizam
جدول کامل‌اش هم اینجا هست. معادل چیزی هم که ما بهش میگیم فینگلیش رو عرب‌ها به این نوع نوشتن عربیزی میگند. 

حالا البته ناگفته پیداست که این چند روزه رفتم تو نخ این عرب‌ها و توییت‌هاشون. کلا دست به تغییرشون خوبه ماشالله. دنبال راز موفقیت هاشونم :)

دوشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۰

آخرین لحظات


آخرین دقایق ۲۱ آگوست هست. از دیروز نیروهای مخالف دیکتاتور لیبی به سمت طرابلس حرکت کردند. همه چیز برای ولی امرهای مسلمین خودخوانده داره به سرعت تموم میشه. یکی از پسراش محمد تسلیم شده و دیگری دستگیر شده. مردم تو بن‌قاضی دارند رفتن رهبرشون و رسیدن به آزادی رو جشن میگیرند. خیلی از قسمت‌های طرابلس هم دست مردم افتاده و چنین جشن‌هایی اونجا هم برقراره. تو یه روز سه بار قذافی پیام داده که طرفداراش رو هر بار به مقاومت دعوت میکنه. نگران ساختمان‌های طرابلس زیبا هم هست. 
یه بار دیگه تو همین سال انگار قراره دنیا با یکی دیگر از این دیکتاتورهای مخوف خداحافظی کنه. شنیدن مخالفین و دیدن آنها برای شخصیت هایی چون او اینقدر سنگین هست که حاضرند به خاطرش کشور رو به ورطه نابودی و اشغال بکشانند. سنگرها یکی یکی برای دیکتاتورها داره فرو میریزه و این مردم و نهایتا خواست آنها است که پیروز خواهد بود. هر کسی که سر راه باشد رو نیز با خود خواهد برد حتی اگه قذافی قهرمان ۴۰ سال پیشی باشد که کشورش رو از زیر سلطه استعمار نجات داده باشد.

 به نظر هم فرمولی تو همه این حرکت ها مشابه بوده. نارضایتی ها اغلب و اکثرا نیازهای کاملا روزمره و درخواست های کاملا پایه است. همه و همه نیز ناشی از سرانی متوهم که جز بدبختی به ارمغان نیاوردند. زمانی هم فرصت بروز یافتند که حرمت حکومت‌هایی که خودشون رو مقدس میدونستند ریخته. خدمت همه عمله ظلم های وطنی که هنوز هم با جلبک جلبک کردن ارضا میشند و لذت میبرند، خطر جای دیگری است. کمی دورتر از نوک دماغتان رو ببینید. خیل بیکاران مملکت و مشکلات اقتصادی ارمغان احمدی نژاد و حمایت های بیدریغ کل سیستم ما رو هم به ته همون دره ای خواهد برد که قبلی ها رفتند. ای کاش عاقلی باقی بود هنوز در این سیستم.


شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۰

آرزوی یه دختر ۹ ساله

۱۲ ژوپن امسال تولد ریچل یه دختر ۹ ساله بود که برای تولدش تصمیم میگیره که به جای گرفتن کادو پولی برای تامین آب سالم برای کشورهای فقیر رو جمع کنه و سقف کمکش رو هم ۳۰۰ دلار در نظر گرفته بود. به طور خاص هم برای یه روستا در آفریقای جنوبی این کار رو میخواست انجام بده. حالا خود این دختر خودش تو یه تصادف رانندگی کشته شد ولی صفحه ای که ایجاد کرده بود برای کمک، سقف کمک رو شکسته و مردمی که اینو شنیدند کمکی بسیار بالاتر رو تونسته اند جمع کنند. حالا پولی که جمع شده بیشتر از یک میلیون دلار شده. 
این کار توسط خیریه ای به همین نام انجام میشه یعنی همون Mycharity:water. ایده بسیار خوبی است که گاها بین افراد چنین کارهایی انجام میدند برای تولد یا هر مناسبتی که میدونند دوستاشون قراره براشون کادویی بگیرند.
این لینک صفحه همون دختره هست که آرزوی تولد ۳۰۰ دلاری اش، الان بیشتر از یک میلیون دلار تونسته جمع کنه و پایین تر مصاحبه مادرش با سی ان ان که میگه الان میدونه که دخترش داره تو بهشت بالا پایین میپره و خوشحاله که تونسته کمک اش رو جمع کنه :)



این کاری که چریتی آب داره انجام میده و نحوه کمک رو اینقدر متنوع و آسان کرده شاید بهتره مورد توجه خیریه های ایرانی هم باشه. هر چند میدونم برای همچین سازمان های داخل کشور هم مشکلات نقل و انتقال پول دارند، اما لااقل میشه با همین سیستم های شتاب داخل سیستم مشابهی رو راه انداخت. قطعا سهل بودن پرداخت کمک بسیار کمک میکنه برای جمع آوری مبالغ کوچک. 
الان هم که به روزترین قضیه شاید کمک به مردم  پناهجوی گرفتار خشکسالی سومالی باشد. انگار وضعشان آنقدر بد شده که حتی کمک های خیلی کوچک هم واقعا جان افرادی رو نجات میده. از اینجا میتونید کمک کنید