چهارشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۱

درباره انقلاب ایران و مصر و جنبش سبز از مصاحبه ژیژک با الجزیره

قسمتی از مصاحبه اسلاوی ژیژک با الجزیره در مورد انقلاب مصر که به تفاوت هاش با انفلاب ایران اشاراه میکنه و حوادث بعد از انتخابات ۸۸

مجری : من میخوام یه ایمیل از بیننده ها مون براتون بخونم بعد شما نطراتتون رو بگید من فکر کنم به هم مربوطند. آرش حکیم نیا نوشته که در مقاله اخیرشون آقای دکتر ژیژک این جمله رو از مایو نقل میکنه که: «شورش بزرگی در بهشت هست. این موقعیتی عالی است!» این رو میتونید بیشتر توضیح بدهید؟ 

بله! قطعا من هیچگاه آشوب و هرج و مرج رو ستایش نکردم. من چند بار در چنین موقعیت هایی بودم و میدونم چقدر خطرناک هست. اما بگذارید روراست باشیم بدون این لحظات باز، لحظاتی که نمیدونیم کی در قدرت هست یعنی منظروم آشوب در این معنی است. موقعیت هایی اینچنینی که من دوست دارم. متاسفم برای این مثال سمبلیک اما من خیلی این استعاره رو دوست دارم. میدونید مثلا در کارتون تام و جری که بعضی وقتها صجنه هایی دارید که گربه داره راه میره بعد یه لحظه از روی پرتگاه رد میشه و هیچی زیر پاش نیست اما هنوز نیافتاده وقتی زیر پاشو نگاه میکنه و میبینه که زمینی زیر پاش نیست سقوط میکنه! اونهایی که در قدرتند بایستی خودشون رو در چنین لحظه هایی پیدا کنند برای اینکه سقوط کنند. اینجاست که ما باید مبارک رو هل بدیم. یعنی بالای پرتگاه باشه و هیچی زیر پاش نباشه که روش وایسته. 
اما در رابطه با همین بحث، من منظورم از آشوب چی هست. ببینید حتی در ایران، که شما دیدید که یه قیام مردمی اتفاق افتاد و حالا چه اتفاقاتی افتاد. آخرین اعتراضات در انتخابات موسوی و بزرگترین تظاهراتی که اونجا اتفاق افتاد . چرا اتفاقات مصر رو از اونجا نخونیم؟ با بزرگترین تظاهرات در ایران بعد از اینکه آرای موسوی در انتخابات دزدیده شد. شما میبینید که حتی در ایران دعوا هنوز تمام نشده. تندروها هنوز خیلی ساده بگیم نتونستند برنده باشند. مردم هنوز دنبال آزادی هستند و .. یا به عبارت دیگر به عقب تر برگردیم انقلاب خمینی فقط به صورت ساده پیروزی بنیادگرایی اسلامی نبود .پتانسیل یه حرکت اصیل دموکراتیک درش بود. نکته دوم یه تفاوت خیلی بزرگ هست که من با طارق دوباره موافق هستم بین ایران و مصر. در ایران چارچوب تفسیر اساسی که انقلاب خودش رو شناخت به این صورت بود که خمینی به عنوان یه رهبر بلامنازع و انقلاب و همچنانچه دیگر گروها مثل چپ ها مارکسیست ها هم بودند که تلاش داشتند خودشون رو داخل انقلاب قالب کنند. در مصر عکس این قضیه هست. من دو روز پیش دیدم یه مصاحبه در تلویزیون با یکی از اعضای اخوان المسلمین. این اون بود که مجبور بود با زبان دموکراسی ، حقوق بشر و کرامت انسانی و و و.. صحبت کنه
یا مثلا در مورد این ترس اسراییل که حالا اخوان مسلیمن قدرت رو در دست میگیره و .... اونها در واقع باید از چیز دیگری بترسند. چیزی که الان به شدت مایوس کننده است در مورد شرایط اخیر در اسراییل که حتی چطور ایالات متحده هم فشار میاره تا شهرک سازی ها رو در کرانه باختری متوقف کنند ... 
ده سال پیش من اسراییل بودم و همه رفقای لیبرال من به من میگفتند که بله ما در کرانه باختری ناعدالتی انجام دادیم اما خوب ما تروریست ها و بمب و حملات اونا رو همیشه داریم و الان زمانی نیست که مذاکره کنیم. بگذارید اول فلسطینی ها حملات رو متوقف کنند. اما شما حالا رو ببینید. اونا متوقف کردند نه فقط در کرانه باختری. الان در غرب بیشتر از ۵ سال هست که هیچ خبری از چیزی که ترور میگند نیست. اما اتفاقی که داره میافته اینه که زمین های بیشتری از فلسطینی ها دزدیده میشه حتی با سرعت بیشتری. شما میتونید حتی تصور کنید چه پیام ناامید کننده ای این میتونه داشته باشه؟ این مثل اینکه که اسراییل بخوادپبام بده به فلسیطنی ها که متاسفیم اما ترور بهتر از صلح هست

ویدیو: از دقیقه ۲۰ به بعد: