چهارشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۳

اسیدپاشی و قصاص

با زنجیره اسیدپاشی های شهر اصفهان حالا به نظر میرسد که فرصتی هم برای بحث در مورد این پدیده آغاز شده. اینکه صرف این عمل بسیار وحشیانه است عموعا بحثی نیست. اما فارغ از نوشته ها و بجث هایی راجع به نکوهش، محکومیت و حتی استفاده برای فحش دادن و تخلیه کردن خود در مقابل گروهی که این اقدامات به آنها نسب داده میشود هنوز خیلی ها هستند که راه پیشگیری رو در تکرار دوباره همین عمل میدونند اما این بار با تشریفات و احتمالا بسیار علمی تر. 

خیلی ها که فارغ از متلک هایی حتی رواج این اقدامات رو در نتیجه بخشش موارد قبلی (مثلا مورد معروف آمنه) میدونند یا افرادی که از الان با بطری اسید در دست بیصبرانه منتظر پیدا شدن تنها فرد اسیدپاش قصه هستند تا بتوانند با پاشیدن اسید تلافی کنند. از مثال  متلک هایی مثل اینکه فردا که اسیدپاش پیدا شد پروفایل هاتون رو به عکسش عوض نکنید، یا امروز اسید پاش اعدام باید گردد/ فردا اسیدپاش آزاد باید گردد که بگذریم عده ای نیز هستند که خیلی جدی تر و (البته با متلکی که روشنفکرانه میخواند چنین دیدگاهی را) همین رو خواستارند. 



اگر من موافق قصاص یا پاشیدن اسید بر روی مقصر احتمالی این داستان باشم یعنی جرمی در ذهن خود دارم که مجازاتش میتواند پاشیدن اسید باشد. این جرم یعنی اگر فردی از جامعه به فرد دیگری اسید پاشید، پاشیدن اسید میتواند مجازات خوبی برای تنبیه این شخص باشد. خوب با این فرض چرا نتوان کسی رو پیدا کرد در جامعه که آن هم طبق فرضیات خود جرم دیگری رو مستحق چنین مجازاتی نداند؟ آیا مشکل اسید پاشی فقط قانونی نبودنش هست ؟ یعنی اگر واقعا روزگاری در جامعه ای مجازاتی تحت عنوان پاشیدن اسید برای یک جرم فرضی تعریف شود شما کماکان مخالف آن نخواهید بود؟ یعنی به طور خلاصه به نظر من وقتی عملی تقبیح میشود به عنوان یه حرکت زشت و مجرمانه دیگر چه فرقی میکند که این کار را یک فرد انجام دهد یا دستگاه قضایی. 

آیا قصاص اسید پاش پیشگیرانه است؟ فرض کنیم اسید پاش قصه دستگیر شود و بر روی ایشان نیز اسید پاشیده شود. این کار آیا جلوی تکرار این عمل دوباره رو خواهد گرفت؟ با فرض اینکه اسید پاش که تا دیروز سالم بوده و به این نتیجه هولناک رسیده که مثلا روی دختران بیحجاب اسید بپاشد، آیا فردا که خودش نیز حتی زخم خورده است این کار را تکرار نخواهد کرد؟ آیا اینهمه قصاص در برابر قتل توانسته جلوی قتل را بگیرد یا اصلا وقتی کسی تصمیم میگیرد کسی را بکشد یا اسید بپاشد به مجازاتش فکر میکند؟

اما مشکل به نظر بنیادی تر در این قضیه انگار جای دیگری است و آن عادی شدن چنین اتفاقی است. در یک حادثه دیگر، چند ماه پیش یک خانوم دیگری از طرف پدر شوهرش مورد اسیدپاشی قرار گرفته و طبق معمول این موارد بینایی اش را از دست داده. اما با قوانین حاضر بر سر دوراهی گرفتن حضانت فرزند یا قصاص قرار گرفته که البته برای یک مادر قطعا انتخاب از قبل مشخص هست. پدر شوهر اسیدپاش و مقصران دیگر حالا آزاد شده اند بدون حتی قبول اشتباه.  (طبق خبر حتی اعتراض داشتند که بینایی کامل از دست نرفته و بنابراین دیه باید کمتر باشد). این مورد حتی اعتراض یا بازتابی نیافته و با گرفتن حضانت وجدان جامعه آرام شده. آیا قانونی که مجازاتهایش یا قصاص هست یا دادن پول دیه و خلاصی فرد مشکل ما نیست؟ 

سعید حنایی فردی بود که چند سال پیش خودسرانه تصمیم گرفته بود خانوم هایی رو که تشخیص میداد تن فروشند را راسا بکشد. فرض کنیم طبق روایات، مشابها این بار کسی تصمیم گرفته راسا خانوم هایی رو که خود تشخیص میدهد که بدحجابند رو مجازات کند. آیا بار گناه باز فقط به دوش فرد مسبب این کارهاست؟ وقتی که از همه تریبون های موجود بدترین توهین ها و احکام مذهبی آزادانه خطاب به افرادی که بدحجاب خوانده میشوند صادر میشود و حتی توسط برخی ها طرح هایی مانند نا امن سازی جامعه برای بد حجابان ارایه میشود (لینک لینک) و آستانه تحریک خشونت را در افراد بالا میبرند، چطور نمیتوان تصور کرد که فردی دیگر با احساس تکلیفی ایدلوژیکی با کنار گذاشتن چند پازل از این احکام به جای حرف، حلقه آخر را تکمیل نکند؟( مگر شما نمیگویید باید ناامن شود خوب ناامن کردم)  خیلی از این افراد علاوه بر داشتن تریبون های رسمی حتی الان شبکه های تلویزیونی رسمی هم دارند. واکنش های بی اندازه ای نسبت به عمل اسیدپاشی سرتاسر فضای مجازی و حتی واقعی رخ داده اما کمتر تا حال کسی اعتراضی  برای طرح های اخیر مجلس کرده، وقتی جامعه نسبت به قوانینی که در ان زندگی میکند بیتفاوت میشود و همیشه منتظر اتفاقی برای عکس العمل هست بارها شاهد چنین حوادثی هستیم/خواهیم بود که تنها در بازه ای کوتاه مجال زندگی خواهند یافت و دوباره سکوت