فکرکنم در لحظه آخری که ما میخواستیم از بارگاه الهی بیایم پایین، با خدا حرفمان شده و کار به دعوا و ... کشیده. جوری که آخرش خدا گفته برو پایین، قول میدم تا آخر عمرت هر روز یه حال اساسی بهت بده طوری که یه آب خوش از گلوت پایین نره!
آخه این هم شد زندگی؟
اینجا کار خاصی نمیکنیم :)
فکرکنم در لحظه آخری که ما میخواستیم از بارگاه الهی بیایم پایین، با خدا حرفمان شده و کار به دعوا و ... کشیده. جوری که آخرش خدا گفته برو پایین، قول میدم تا آخر عمرت هر روز یه حال اساسی بهت بده طوری که یه آب خوش از گلوت پایین نره!
آخه این هم شد زندگی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برای اینکه اولین کسی باشم که دارم کامنتهامو میخونم، بعد از خوندن منتشر میشوند. ممنون از نظرتان