سه‌شنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۶

دل مان تنگ است!

به شدت دلمان پر شده! تا یکی حالمان را می‌پرسد، شروع میکنیم به تعریف بدبختی‌های ماضی و مضارع و مستقبل!

خیلی بده! کلی خودمان از این تیپ افراد همیشه شاکی بودیم! حال به خودمان هم سرایت کرد. بعد از کلی تعریف جریانات، بعدا یادمان می‌افتد، که بابا این یارو چه گناهی داره مجبوره گوش بده!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برای اینکه اولین کسی باشم که دارم کامنتهامو میخونم، بعد از خوندن منتشر میشوند. ممنون از نظرتان