وبلاگ نثر ما مطبی چند قسمتی از دیدار با بهزاد نبوی رو منتشر کرده که قسمتهای جالبی داره. منجمله که در زمان اعترافات ابطحی در زندان در انتها انگار برگشته گفته که «باز هم به کیفر خواست دادستان!» نکته ای که البته هیچ جا انعکاسی نداشته است. و کاملا سانسور شده آنموقع. برای همین هم کاملا میتوان قضیه غیر علنی دادگاه ها رو خارج از مسغره بازی که مثلا آقا پیام داده کاملا فهمید. کاملا تا جایی که کسی برای اعتراف دارند علنی برگزار میکنند و هر گاه که دیگر باقی حرفهایشان باب میلشان نباشد میشود باب احکام را باز کرد و دید که ای بابا این کار خلاف است و با قیافه ای حقمدار موضع گرفت که این کارها را نکنید.
اتفاقاً کارشناسان( بازجویان) امر هم سعی می کنند از همین خلاء وارد شده و زندانی را به تسلیم بکشانند. مازاد بر این ها خلاء خبری تام و کاملی که آقایان برای ما ایجاد کرده بودند نیز خود تشدید کننده ماجرا بود. شما حتماً مطلعید که تا قبل از دادگاه و بعد از آن نمایش تلویزیونی، همه ما در انفرادی و بایکوت کامل خبری بودیم. در دادگاه صد نفری معروف هم اگر دقت کرده باشید، بین زندانیان یک نیروی انتظامی نشانده بودند تا هیچیک از ما نتوانیم با هم صحبت کنیم و اگر احیاناً قصد چنین کاری می رفت، سریعاً واکنش نشان داده و مانع می شدند. وقتی آقای ابطحی آن بیانات را در دادگاه کردند من با صدای بلند که خیلی ها شنیدند به ایشان به شوخی گفتم " باز هم به کیفرخواست دادستان"!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برای اینکه اولین کسی باشم که دارم کامنتهامو میخونم، بعد از خوندن منتشر میشوند. ممنون از نظرتان