هر کسی که اولین بار کتاب مزرعه حیوانات را خوانده باشد قطعا از تشابهات بسیار کتاب با انقلاب خودمان شگفت زده خواهد شد. و اینکه چطور ممکن است که حوادث این مزرعه تطابقی اینچنین دقیق داشته باشند. اما حقیقت اینجاست که این کتاب بیش از سی سال قبل از انقلاب ما و بدون هر گونه اطلاعاتی از آن نوشته شده است. کتاب از رویدادهای ما تاثیر نپذیرفته و در واقع این انقلاب ها هستند که اکثرا همگی شبیه هم هستند و مسیرهای انقلاب های قبلی را میپیمایند.
حال از هفته پیش مردم مصر بعد از سی سال حکومت در زیر دیکتاتوری دست به اعتراض زده اند. اعتراضات گسترده ای که بی شک برای ما ایرانیان یاد آور حوادث کودتای پارسال و سرکوب 8 ماهه ان است. شباهت بی نظیر در سرکوب مردم. از قطع یکباره موبایل ها اینترنت و فیلترینگ گسترده و بازداشت ها تا ریختن نیروهای نظامی در لباس شخصی به خیابان ها تخریب اموال عمومی برای بی نظم کردن جامعه توسط نیروهای نظامی و نسبت دادن به مردم (ویدیو ایران - مصر) کشتار مردم و مخفی کردن آمار کشته ها تحویل ندادن اجساد، فتنه گر خواندن مردم (در مورد ایران میکروب و گوساله و بزغاله و خس و خاشاک)، مزدور بیگانه خواندن مردمی که اعتراض دارند ( در هر دو مورد مصر و ایران مزدور آمریکا و اسراییل خواندن مردم خود) و حتی تشابهات جزیی مانند رد شدن از روی مردم با ماشین (ایران مصر)، اخراج خبرنگارها و هزاران هزار تشابه ناگزیر.
اما چیزی که باعث نوشتن دوباره مطلبی شد خواندن پستی از آقازاده جناب صفار در وب سایت پارسینه بود. مقاله ای که با قبول این شباهت ها اصرار دارد که این شباهت تنها شباهتی در فرم و نه محتوی است. تا جایی که در قسمتی از این مطلب برای اثبات این حرف مینویسد:
اگر بنا بر «شکل» و «صورت» باشد، نوع مواجهه کفار قریش با رسول اکرم (ص) شباهت قابل ملاحظهای با نوع مواجهۀ مسلمین با افراد «متنبّی» (پیامبران دروغین) در سالهای پس از رحلت پیامبر دارد. درست است که فکر کردن به این هم برای ما سخت است، ولی «به لحاظ صوری» نوع کنش و واکنش حضرت امیر المؤمنین (ع) در نبرد با فتنه گران جمل، صفین و نهروان، از برخی جهات، خالی از شباهت با نوع کنش و واکنش حکومت اموی (یزید) در مقابل نهضت حضرت اباعبدالله (ع) نیست. البته روشن است که این «خالی از شباهت نبودن»، به معنی مشابهت تام و تمام، حتی «به لحاظ صوری» نیست.
اینکه برخورد حضرت امیر را در مقایسه با برخورد یزید برابر بدانیم خود جای سوال هست که چه شباهت هایی و از کدام جهات نویسند را بدانجا رسانده. بستن آب بر روی سپاه دشمن؟ قتل عام کودکان در جنگ؟ یا به اسیری بردن خانواده ها؟ بستن راه بر سپاهی که قصد جنگ نداشته، آغازگر جنگ نبوده ....
اما این نکته اصلا مهم نیست. مهم فرار به جلویی است که هر کسی که دستی در خون های پارسال داشته بایستی برای توجیه بایستی برای خود بسازد. میتوان درک کرد که این شباهت برای همه آنها بشدت دردسر ساز شده و تا چه حد آزار دهنده و گیج کننده شده. که بدین صورت دنبال توجیه های اخلاقی شرعی بگردند. این شباهت نه اتفاقی است نه فقط در فرم (که حتی همان هم مذموم هست). این ساختار و واقعیت سرکوب است که همه را شبیه هم میکند و گریزی از آن نیست. مزدورها مذمومند حال اگر در مصر با چوب و چماق روی شتر بیایند یا در ایران روی موتور با بی سیم و باتوم.
البته در این میان بایستی تشابه پایان همه این حوادث را نیز دانست (البته در مقیاس زمانی تاریخ) و اینکه در نهایت این مردمند که پیروز خواهند شد. این سرنوشت محتوم همه ماست، وقتی مردم کسی را نخواند حتما خواهد رفت به هر قدرتی هم که چنگ بزند آن را هم با خود خواهد برد.
پ.ن:
این مصر انقدر قراره شبیه ایران بشه که دیگه روشون نشه از تلویزیون خودمون نشون بدند.
پ.ن:
این مصر انقدر قراره شبیه ایران بشه که دیگه روشون نشه از تلویزیون خودمون نشون بدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برای اینکه اولین کسی باشم که دارم کامنتهامو میخونم، بعد از خوندن منتشر میشوند. ممنون از نظرتان