سه رقاص جدید برای حرمسرای شاه قاجار آورده بودند که هر کدام از بلادی متفاوت بودند، یکی آذربایجانی، گرجی و دیگری نیز روس بودند که قرار بود در ضیافت شام حرمسرای قاجار هنرنمایی کنند. مناسبت مجلس هم بد نبود، قوای روس و انگلیس هر دو در حال تقسیم ایران بین خود بودند و نیروهایشان در خاک میهن پیشروی کرده بودند.
شب زمانی که این سه داشتند میرقصیدند شاه یکی از این دخترها را بیشتر میپسنددو اشاره به ندیمانش که این یکی بهتر میرقصد. یکی در همین مجلس از درباریان نیز نظرش با شاه اختلاف داشت. جنگ بین اینکه کدام یک از این دو بهتر میرقصند بالا میگیرد. و برای پایان دادن به ماجرا قرار میشود که وزیر دربار را که در مجلس نبود فراخوانند تا قضاوت کند. وزیر حاضر میشود و پادشاه از این سه دختر دوباره میخواهد که شروع به رقصیدن کنند. پادشاه و درباریان مست منتظر قضاوت وزیر هستند که برای این غائله عظیم فرجامی بیاندیشد. وزیر در نهایت پس از پایان هنرنمایی این سه میگوید که من خیلی دقت کردم، هر سه خیلی خوب میرقصند و انتخاب بین این سه کاری بسیار مشکل است ولی به نظر من الان ایران بین انگلیس و روسیه بهتر از این سه میرقصد. پادشاه و درباریان که به خاطر مستی چیزی از حرفهای وزیر را نفهمیده بودند تقدیر میکنند و پادشاه نیز از این حسن قضاوت که قائله ای را که میرفت نزاعی خونین در دربار را رقم زند، تشکر کردند و با طلوع افتاب فردا که پس از پریدن مستی به یاد حرف وزیر میافتند، برکنار میشود.
حال مناسبتی نمیدانم داشته باشد یا نه ولی روزگار غریبی شده است. فعلا که قطعنامه دیگری علیه ایران دوباره به تصویب رسید ولی فعلا انگار کشور هم اکنون اولویت های بالاتری دارد. بایستی دید چه کسی بهتر میرقصد؟ فعلا بایستی هر روز نیروهایمان را در برابر مردم به صف کنیم تا کوچکترین انتقاد را به تندی خفه کنیم و هر روز به مسغره و مضحکه بنشینیم که تعداد چند نفر امده بود؟ نسبت به قبل چقدر کم شده بود و شاد باشیم. خدا رو شکر هیچ دشمنی و هیچ کاری باقی نمانده فقط مانده تعیین تکلیف اینکه چند نفر هنوز به اندازه کافی نترسیدهاند و بر اعتراضشان پای فشاری میکنند. این قبیل کارها که بالطبع نظر کسی را عوض نمیکند (لااقل در باطن) پس واقعا این کینه و نفرت را امثال رسانه هایی مثل کیهان برای چه هر روز میکارند؟