این عنوان داستان کوتاهی است که اخیرا خواندم، داستانی علمی - تخیلی که در واقع گزارشات روزانه انسانی با ضریب هوشی پایین است که با یک عمل جراحی ضریب هوشیاش به طرز شگفت آوری افزایش مییابد. این گزارشات نیز روند این تغییر و نحوه برخورد دوستان و همکاران را به طرز زیبایی از زاویه دید یک انسان با ضریب هوشی پایین و تغییرات رخ داده، بیان میکند. رفتار دوستان و همکاران در رفتار با یک انسان کند ذهن همگی به طرز زیبایی از دید فرد بیان شدهاند. خواندن این داستان کوتاه را به شدت توصیه میکنم:
خانم کینیان میگه که من سریع یاد میگیرم. اون یک سری از گزارشهای پیشرفت رو خواند و به من یک جور مسخرهای نگاه کرد. اون میگه که من آدم طبیعیای هستم و به همهی اونها نشون میدهم. من ازش پرسیدم چرا. اون بهم گفت فکرش رو نکنم ولی من نباید احساس بدی بکنم اگه فهمیدم که همهی آدمها اون طور که من فکر میکنم خوب و مهربون نیستند. اون میگه برای آدمی که خدا اینقدر هوش کمی بهش داده تو بیشتر از خیلی از آدمها با مغزهایی که هیچ وقت ازشون استفاده نمیکنند کار انجام دادهای. من گفتم همهی دوستهای من آدمهای باهوشی هستند ولی خوبند. اونها من رو دوست دارند و هیچ وقت با من بدرفتاری نکردهاند. اون وقت اون یه چیزی توی چشمش رفت و مجبور شد دوان دوان به دستشویی خانمها بره.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برای اینکه اولین کسی باشم که دارم کامنتهامو میخونم، بعد از خوندن منتشر میشوند. ممنون از نظرتان