دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۸

بعد از انتخاب

این مطلب مربوط به بعد از انتخابات است که خیلی قبل ها نوشته بودم و همیشه هم بعد از ادیت درفت ذخیره میکردیم، حال بعد از مدت‌ها این مطلب را گذاشتیم اینجا.

بعد از 13 آبان یک نکته ای که انگار خیلی ها روش بحث میکنند، اینکه مثلا چقدر از افراد در راهپیمایی اعتراض امیز شرکت کرده اند، و اینکه مثلا چقدر از افراد ریزش داشته است. به نظر من این بدیهی است که مثلا تعداد افراد نسبت به زمانی که خشونت ها اینقدر عیان نشده بود و مثلا اخبار بازداشتی ها و حکم های شدیدی که برایشان صادر شده، هنوز اعلام نشده بود، کم بشود، اصلا بحثی نیست.
ولی این کم شدن علت اش چیست؟ قاعدتا رفتار عاقلانه مسولین و توضیح و روشن کردن مسئله برای مردم نبوده است. خب اینکه شما به زور عده ای را بترسانید تا نتوانند حرفشان را بزنند، مثلا با چماق بالای سرشان بایستید تا هر کس حرفی زد بزنید توی سرش، بالطبع اعتراضات را تا زمانی خاموش نگه میدارید اما این قضیه دلیل نمیشود که ادم خودش را فریب دهد که دیگر کسی نیست که اعتراض کند. این اعتراض وجود دارد شما اجازه ابراز نمیدهید. و این قضیه نیز بالطبع سرانجام خوبی نخواهد داشت.
اینکه احتمالا خیلی ها به همین مسئله واقفند بحثی نیست، فقط در راه حل اختلاف نظر دارند! مثلا یک دلیلش هم اینکه هر روز کیهان صفحه دومش بیش از 80 درصد مطالبش مربوط به جنبش سبز است که در همه این مطالب نیز به نوعی قصد دارد بیان کند که این قضیه تمام شده است و در حد کمتر از هزاران نفر طرفدار دارد ولی خوب این خنده دار است که کیهان اینهمه زور بزند تا طبل مثلا رسوایی عده‌ایی که به قول خودشان دیگر تمام شده اند و طرفدار ندارند را بزند. این مسئله یک صورت دیگر را بیشتر میرساند و ان هم اینکه اینها به خوبی میدانند که با قشری طرف هستند نمیتوانند که نمیتوانند با حرف های الکی و دلیل و برهان های سرکاری قانع شان کنند برای همین تنها راهی که فعلا به نظرشان رسیده است همین است یعنی تحقیر و سرکوب، که همه این افراد را به نوعی غربال و سرکوب کنند تا فعلا این خطری را که به شدت از آن میترسند را خاموش کنند. برای همین هم هست که اگر متن این قبیل اخبار کیهان را قبل از چنین تجمعاتی خوانده باشید اتفاقا به شدت تحریک میکنند که افرادی که مخالفتی دارند حتما حضور داشته باشند تا بتوانند سرکوبشان کنند تا بفهمند که کسی حرفشان را نخواهد شنید و بعد از تجمعات نیز تحقیر افراد شرکت کننده به هر صورتی که ممکن است.
خیلی از ما در ان مملکت زندگی میکنیم، با مشکلات فراوانی که دارد بنابراین کسی حضورش بی اندازه نیست، همه تا جایی هزینه چنین تجمعاتی را قادرند بپردازند که البته بدیهی است. اما این اعتراضات مسیرش و شکلش عوض میشود و با این کارها خاموش نمیشود، قاعدتا زمانی که در پاسخ سوال سوال کننده را کتک بزنید، اگر زورش بهتان نرسد سوالش را نخواهد پرسید ولی به این معنی نیست که پاسخ‌اش را گرفته باشد، اتفاقا چنین اعتراضاتی زمانی که شکل زیر زمینی داشته باشند بیشتر گسترده‌تر و خطرناک‌تر میشوند.
یک نکته جالب‌تر هم که در همه این رسانه‌هایی که طرفدار دولت موسومند این نکته است که میخواهند تا جایی که میتوانند تفرقه بیندازند تا چنین جنبشی را مثلا از هم پاشیده و درگیر خودشان کنند. این بدیهی است که دو نفر ادم نیز نمیتوان عین هم پیدا کرد برای همین اصولا همه گروه ها عین هم نیستند و از طیف گسترده‌ای از علایق و دیدگاه‌ها تشکیل میشوند، ولی این همه طیف‌های مختلف این بار پشت سر یک سید روحانی (خاتمی) جمع بودند و خواسته هایشان را از دیدگاه او می‌دیدند، و ازادی هایشان را در قالب تعریفی که خاتمی داشت جستجو میکردند. اگر خدای نکرده این جمعیت را از اطراف کسی چون خاتمی و موسوی پراکنده یا نا امید کنند، پشت سر چه کسی این همه اعتراضات جمع خواهد شد؟

پ.ن: در مستندی که بی بی سی برای انقلاب ساخته بود یکی از نظامیان شاه همانجا میگفت که «به اعلیحضرت گفتم انقلاب را باید سرکوب کرد بعد دید چرا رخ داده، اگر تعلل کنید انقلاب پیروز میشود».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برای اینکه اولین کسی باشم که دارم کامنتهامو میخونم، بعد از خوندن منتشر میشوند. ممنون از نظرتان